آقایی نوشتهاند که: «وقتی درباره موضوعی با همسرم صحبت میکنم و مثلا دلیل دیر رسیدنم به خانه را برایش توضیح میدهم، نگاه و واکنشهایش طوری است که انگار دارد مرا دروغگو خطاب میکند. او همیشه حرف و رفتارم را آنطور که دلش میخواهد تفسیر میکند و به همه کارهایم بدبین است. با والدینش هم بارها صحبت کردهام اما فایدهای نداشته. آیا نیازی به مراجعه به مشاور یا روانشناس وجود دارد؟» …
در پاسخ باید بگویم کسی که بدبین است میتواند به چند دلیل، دچار این حالت شده باشد. برخی افراد، مشکلات وسواسی دارند. افکار وسواسگونهای که خودشان قادر به کنترلش نیستند، مدام در ذهنشان میآید و به آنها گوشزد میکند که فلان اتفاق در حال وقوع است و تو از آن بیخبری! گروهی دیگر به دلیل اضطراب فراوان و به وجود آمدن حالت ترس (فوبیا)، به این حس بدبینی میرسند. بدبینها چون مدام در این افکار آزاردهنده سیر میکنند و هر چه دیگران میگویند را به تعبیر و منظوری که خودشان در ذهن میپرورانند، درک میکنند؛ در برقراری رابطه با دیگران و حتی در زندگی و عملکرد عادی روزانه خود دچار مشکل میشوند. این افراد در خواب و خوراک هم مشکل دارند و این مساله همه زندگی آنها را به هم میریزد و گاهی افسردگی به سراغ آنها میآید. از این موضوع که بگذریم گاهی اوقات میبینیم بدبینی جزو ویژگی شخصیتی بعضی افراد است. یعنی این افراد به همین شیوه در خانوادهشان تربیت شدهاند و همیشه از والدین خود آموختهاند که با دید تردید و نوعی تفکر منفی به موضوعات و رخدادهای زندگی و حتی افراد در ارتباط با آنها بنگرند. این گروه هرگز از زندگی خود لذت نمیبرند. همسر و فرزندان و همه کسانی که در ارتباط با فرد بدبین هستند نیز از اینکه میبینند هرگز مورد قبول نیستند و همواره کارهایشان مورد تفسیر و تعبیر واقع میشود، خسته میشوند.
اما در کنار همه مواردی که برای آشنایی شما با احوالات افراد بدبین گفتم، میخواهم به شما عرض کنم که میتوانید نسبت به درمان همسر خود امیدوار باشید. کافی است او را تشویق کنید که با یک مشاور یا روانشناس صحبت کند. در جلسات انفرادی یا جلساتی در حضور شما، مشاور میتواند افکار و رفتار ایشان را بررسی کند و متوجه شود که آیا پایه و اساسی برای این افکار در دنیای بیرون موجود است یا خیر.
اگر زمینههایی موجود بود، میتوانید با کمک مشاور،آنها را برطرف کنید و اگر متوجه شدند که هیچ مصداق بیرونی وجود ندارد شاید علاوه بر روان درمانی و تغییر فکر، نیاز به درمان دارویی باشد تا مغز او از نظر ترشحات بیوشیمیایی به تعادل برسد و بتواند درست فکر کند. بهانه شما برای ارجاع او به روانشناس میتواند این باشد که: «شاید رفتار ما نیاز به اصلاح داشته باشد و بتوانیم اشکال کار را به کمک هم بفهمیم.»