ادراکات فراحسی به معنی دریافت تحریکات ماورائی بوسیلة گیرندههایی غیر از حواس پنجگانه ظاهری میباشد. محرکهای حسی، مجموعهای از محرکهای فیزیکی میباشند که گیرندههای فیزیکی را در حواس پنجگانه ظاهری تحریک میکند و منجر به بروز ادراکات حسی میشوند. محرکهای فراحسی مجموعهای از محرکهای متافیزیکی هستند که گیرندههای متافیزیکی را در ابعاد غیر فیزیکی انسان تحریک نموده، منجر به بروز ادراکات فراحسی میشوند.
انسان از سه بخش جسم، روان و روح تشکیل شده است. جسم در دنیای فیزیکی زندگی میکند و بوسیلة یک سری گیرندههایی ادراکات محیط فیزیکی را دریافت میکند و با آن در ارتباط است. حواس پنجگانه (بینایی، شنوایی، بویایی، لامسه و چشایی) مسؤول ارتباط با محیط طبیعی میباشند. هر یک از این حواس در محدودة خاصی قدرت عمل دارند و در طیف بالاتر یا پایینتر از این محدودة مشخص قادر به فعالیت نمیباشند. برای مثال فقط انواری برای چشم انسان قابل رؤیت است که در محدودة طیف مرئی رنگها (قرمز تا بنفش) باشد، یعنی امواج مادون قرمز و فرابنفش برای انسان قابل رؤیت نمیباشد. در واقع چشم فقط نوری را میبیند که طول موج و فرکانس آن با قدرت گیرندههای چشم تطابق داشته باشد. در شنوایی نیز گوش انسان یک ارتعاش مشخص و محدود را دریافت میکند و اگر ارتعاش صوت کمتر یا بیشتر از حد معمول باشد دریافت نمیشود. به عبارت دیگر گوش انسان اصوات بسیار بلند و بسیار کوتاه را نمیشنود. این در حالی است که گیرندههای فراحسی که در ابعاد غیرفیزیکی وجود انسان قرار دارند، قادر به دریافت محرکهای خارج از این محدودهها هستند.
در ادراکات فراحسی چند مقولة مهم شامل تلهپاتی، سایکومتری، آینده نگری، سایکوکنسیس و روشنبینی مورد توجه است. این مقولات بخشی از تواناییهای خارقالعادة تمام انسانها است، در اصل جزء توانهای فردی هر شخص بوده، در همة افراد امکان توسعه و پرورش آن وجود دارد. البته هر انسان آگاه باید قبل از اقدام برای توسعة این توانها، هدف خود را از این کار مشخص و ترسیم نماید. چرا که هدایت این نیروها در مسیر الهی موجب قرب انسان به اللـه میگردد و بهره گیری از آنها در امور مادی و غیر الهی موجب دوری انسان از خداوند و رفتن به سمت گمراهی و تباهی میشود. (ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا…)
تلهپاتی از لحاظ لغوی به معنی“آنچه از دور احساس میشود” است و در معنی مصطلح در متافیزیک، ایجاد ارتباط از طریق افکار و بدون استفاده از ابزار و حواس پنجگانه و کلام است. تلهپاتی در معنی فراروانشناسی عبارت از استعداد و قدرت ارسال پیام یا تصویر ذهنی به دیگران بدون استفاده از حواس معمولی میباشد. در زمانهای بسیار دور بین انسانها تلهپاتی به عنوان یک ابزار معمول در ایجاد ارتباط بوده است ولی به تدریج به دست فراموشی سپرده شده است. انسانهای عصر جدید هر چند که بالقوه دارای این استعداد میباشند ولی قادر به استفاده کردن از آن نیستند. دانشمندان اثبات کردهاند که تلهپاتی، بین برخی جانوران و انواعی از گیاهان نیز وجود دارد.
سایکومتری یا روان نگری به معنی توانایی تشخیص و تعبیر روان اشیاء میباشد. فراروانشناسان اعتقاد دارند که اشیاء و موجودات زنده در طی سالهای حیاط خود، اطلاعاتی را در هالة نورانی خود ذخیره میکنند که از طریق سایکومتری میتوان به این اطلاعات دست یافت. این اطلاعات به دو دسته موروثی و اکتسابی تقسیم میشوند، اطلاعات موروثی در هالة اشیاء مربوط به قبل از مقارنت با انسان است و اطلاعات اکتسابی در حین مجاورت با انسان به هالة اشیاء منتقل میگردد.
آینده نگری شامل کسب اطلاعات و اخبار در مورد آینده میباشد که به احتمال قوی از لحاظ شرعی اشکال دارد (در برخی منابع مجاز و در برخی دیگر تحریم شده است). آینده نگری به نسبت سایر مقولات مشابه، بیشتر با اوهام و خرافات آمیخته شده است، ولی از دید برخی دانشمندان فراروانشناسی و متافیزیسینها یک واقعیت علمی میباشد. مدارکی نیز جهت اثبات تجربی این مقوله موجود است. البته شکی در این نیست که خداوند علیم برخی از اطلاعات را که صلاح بداند از آینده و یا از عالم غیب به دل بندگان صالح خود الهام میکند.
سایکوکنسیس عبارت از حرکات اجسام در اثر نیروهای روان میباشد، تلهکنسیس به معنی حرکت اشیاء از فاصلة دور و بدون دخالت نیروهای فیزیکی است. این پدیدهها هر چند عملی است ولی بسیار مشکل است و به تمرینات فراوان نیاز دارد. صرف دست یافتن به این تواناییها از لحاظ معنوی و روحانی ارزش چندانی ندارد، پس بهتر آن است که انسان بجای اتلاف وقت در راه دست یابی به این مقولات، اوقات خود را صرف خودشناسی و خودسازی نماید.
روشن بینی به معنی دریافت و رؤیت اطلاعات بدون استفاده از چشم معمولی است، که این امر از طریق چشم سوم صورت میگیرد. چشم سوم با اسامی مختلف از جمله چشم معرفت، چشم بصیرت، چشم دل، چشم درون، تیسراتیل و آجنا خوانده میشود و جایگاه آن در کالبد اثیری و منطبق بر پیشانی در جسم فیزیکی است، شاعر نیز به همین امر اشاره دارد، آنجا که میگوید (چشم دل باز کن که جان بینی ــ آنچه نادیدنیست آن بینی). شاید این کلام گهر بار امام صادق (علیهالسلام) نیز به این مطلب اشاره داشته باشد، که میفرمایند:«همانا شما را نوری است که به وسیلة آن در دنیا شناخته میشوید و هرگاه یکی از شما برادرش را دیدار کرد، محل نور را در پیشانی او ببوسد.»
برخی دانشمندان اعتقاد دارند که چشم سوم محلی برای دریافت ادراکات فراحسی، الهام و اشراق و وسیلهای برای ارتباط موجودات با یکدیگر در جهان هستی میباشد. از طریق آجنا میتوان با عوالم و موجودات ماورائی و همچنین با ورای ابعاد مکانی و زمانی ارتباط برقرار ساخت. حضرت امام باقر (علیهالسلام) ـ آن شکافندة علوم ـ دربارة آیه“و کذلک نری ابراهیم …” میفرمایند:«به چشم او (حضرت ابراهیم علیهالسلام) چنان نیرویی داده شد که در آسمانها نفوذ کرد و آنچه را در آنهاست مشاهده کرد و عرش و آنچه را بالای عرش است و زمین و آنچه را زیر زمین است دید.»
تمرکز بر آجنا باعث توسعة آگاهی و دست یافتن به قدرتهای روانی و فراروانی میشود. نباید فراموش کرد که صرف دست یافتن به این نیروها کرامت محسوب نمیشود، بلکه کرامت آن است که انسان این تواناییها را با نور ایمان مزین نماید و در صدف ایمان محافظت کند، که ایمان نیز علاوه بر حفظ آن باعث تقویت و توسعة آن میشود. مولی الموحدین حضرت علی (علیهالسلام) میفرمایند:«همانا تقوای خدا داروی درد قلبهای شماست و بینا کنندة کوری دلهایتان…» اندیشیدن، تفکر، سکوت، تنهایی، گریستن و تقوا از جمله عوامل مؤثر بر گشودن چشم دل است. مبین آن اینکه حضرت امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند:«روشنایی دل را جستم و آن را در اندیشیدن و گریستن یافتم …) و حضرت علی (علیهالسلام) میفرمایند:«بسیار خموشی گزین تا اندیشهات بارور شود و دلت روشنایی گیرد …» البته تکنیکهایی نیز جهت گشودن چشم سوم در مکاتب اسرار آمده است که دور از واقعیت نیست ولی قرار گرفتن در مسیر معنوی و الهی از این طریق جای تأمل دارد.
مقولاتی که ذکر شد تنها بخش اندکی از توانائیهای خارقالعادة انسان است، آیا اینگونه مسائل انسان را به سوی تفکر هدایت نمیکند؟ تابیشتر درمورد خویش و خالق خویش بیندیشد؟ انسان را از آن جهت انسان نامیدهاندکه دچار نسیان و فراموشی شده، عهد خود را با خدای تبارک و تعالی فراموش میکند. به راستی چه وقت انسان میخواهد دست از نسیان بردارد و چشم خویش را برآنهمه شگفتیهای جهان هستی که خود نیز جزئی از آن است بگشاید؟ کی وقت آن خواهد رسید که ذکر جایگزین نسیان شود؟
مآخذ: کتاب رخنه در اسرارمتافیزیک، تآلیف مطلب برازنده، انتشارات نوید
Reference: Dr. Motaleb Barazandeh, Penetration in Metaphysical Mysteries, Navid publications, 1380