
تقلید از آرمانها بزرگ که در طول قرون آموزش داده شده چه اشکالی دارد ؟
مسئله ی آرمانهای بزرگ و آرمانهای کوچک در میان نیست . مسئله تقلید کردن است . آنچه تقلید میکنی مهم نیست . مهم این است که تو تقلید می کنی . اگر تقلید کنی ، تبدیل به نسخه ی کربنی می شوی . اگر تقلید کنی ، به وجود اصیل خویش خیانت کرده ای ، اگر تقلید کنی دیگر وجود اصیل خودت نیستی ، دیگر روح خودت نیستی . دیگر خودت نیستی . تو دست به خود کشی زده ای و این خودکشی بسیار بیشتر از قتل نفس است تا این که بدن فیزیکی خود را نابود کنی . این یعنی کشتن روح و روان خودت .
تقلید یعنی این که تو بر اساس خود انگیختگی خودت زندگی نکنی ، بر اساس تصویر شخصیت و رفتار و روش زندگی فرد دیگری زندگی کنی . تو باید تحمیل کنی . اگر بخواهی از مسیح ( ع ) تقلید کنی ، چکار خواهی کرد ؟ تو مانند او نمایش خواهی داد ! چه کار دیگری می توانی بکنی ؟ زندگی تو یک نمایشنامه خواهد بود ، زندگی واقعی و حقیقی نخواهد بود .
اگر بخواهی مانند بودا بشوی چه خواهی کرد ؟ می توانی کاسه ی گدایی به دست بگیری ، همان پوشاکی را که او مصرف می کرد بپوشی ، و حتی می توانی مانند او راه بروی ، این چیزها ساده هستند و می توانند آموخته شوند ، ولی تو تنها یک بازیگر خواهی شد ، نه یک بودا . تو فقط آن را در سطح انجام می دهی ، ولی در عمق وجودت و در ژرفای پشت آن ، همان که بودی باقی می مانی . واقعیت تو از آن متاثر نخواهد بود . این تنها چهره ای نقاشی شده است ، یک نقاب ، یک شخصیت . جوهر تو را لمس نخواهد کرد .
من مخالف هر نوع تقلید هستم ، زیرا من به فرد احترام می گذارم . از همه جا بیاموز از مسیح ( ع ) بیاموز ، از بودا بیاموز – آنان چیزی عظیم دارند که با تو سهیم شوند .
در این سهیم شدن مشارکت کن ، ولی تقلید نکن .
اما این مفهوم بسیار عمیق در شما کاشته شده است . به شما بارها و بارها گفته شده و شما نسبت به آن شرطی شده اید . هیچ کس هیچ گاه به شما نگفته که خودتان باشید . همه به شما نمونه داده اند : (( مانند آن باش ، مانند بودا باش ، مانند مسیح ( ع ) باش ، مانند علی ( ع ) باش ، گویی که خداوند به شما زندگی دست اولی نداده و زندگی دست دوم دارید .
این بی احترامی نسبت به خود و بی احترامی نسبت به خداوند نیز هست .
خداوند یک زندگی به تو داده تا آن را زندگی کنی ، خود انگیخته و بدون الگو آن را زندگی کن . برده و مقلد نباش . خودت را دوست بدار ، به خودت احترام بگذار و سعی کن همانطور که احساس میکنی زندگی کنی . و حتی اگر شکست بخوری ، راضی خواهی بود . و با تقلید از دیگری ، حتی اگر پیروز شوی ، در درون خالی خواهی بود و پوشالی ، افسوس !
کسی که در تقلید از استاد موفق شده باشد کسی است که امکان رشد خودش را کاملا از بین برده . او بازی کرده و زندگی نکرده است . و هر چقدر هم هوشمندانه تقلید کنی ، تقلید ناهوشمندی است . هوشمندی هرگز نمی کوشد تقلید کند .
یک گاوچران برای کلانتر تعریف می کرد که بهترین اسب دنیا را دارد :
(( روزی در جاده ی باریک کوهستانی می راندم که از زین ، پایین افتادم و پایم شکست .))
کلانتر گفت : (( نگو که اسبت پایت را جا انداخت ! ))
گاوچران گفت : (( نه . ولی کمربندم را با دندان گرفت و به خانه برد و پنج کیلومتر چهارنعل رفت تا دکتر بیاورد .))
کلانتر گفت : (( خوشحالم که چنین اسب باهوشی داری و همه چیز خوب پیش رفت . ))
گاوچران گفت : (( واقعا اینطور نشد . آن اسب لعنتی دامپزشک آورده بود ! ))
ولی از یک اسب چه انتظار بیشتری می توان داشت ؟ حتی همین هم زیاد است ! با تقلید از دیگری هر کاری که انجام دهی در جایی و به نوعی نکته را از دست می دهی . تو در یک مرحله دچار خطا خواهی شد ، زیرا تقلید یعنی که پیشاپیش زندگی کردن احمقانه را پذیرفته ای .
تقلید دردی را دوا نمی کند ! تو دچار مشکل خواهی شد . پس تو باید زندگی خودت را هوشمندانه و به روش خودت زندگی کنی . و تو آنقدر منحصر به فرد هستی که فقط میتوانی زندگی خودت را زندگی کنی و نه زندگی دیگری را و تو آن قدر اصالت داری که مانند دیگری زندگی کردن فقط نابود کردن این هدیه عظیم الهی است . آوازت را بخوان و رقصت را برقص و عشقت را ابراز کن .
http://groups.yahoo.com/group/rahseparenoor_reiki
reiki_light3000@yahoo.com
www.iranianreiki.tk