نگرش 193 بازدید
می گویند یک انسان شناس انگلیسی برای سفر مطالعاتی به هند رفته بود. شبی به جنگل رفت اما با صحنه عجیبی روبرو شد. پیرمردی را دید که به وجد آمده بود، می رقصید. ناگهان دوید و درختی را بغل کرد. وقتی برگها به حرکت در آمدند شروع به خندیدن کرد و صورتش را با نشاطی که نشان از خود بی خود شدن وی بود، در نور ماه شستشو داد. …
جزئیات